اختلال دو قطبی (مانیک ـ دپرسیون) در واقع نوع افسردگی است که در آن علائم افسردگی مانند: خلق افسرده، غم و اندوه، از بین رفتن علاقه و فقدان لذت در فعالیت ها، خستگی یا فقدان انرژی، احساس بی ارزشی، ناتوانی در تصمیم گیری و افکار مربوط به خودکشی با علائم مانیا (یا شیدایی) مانند: خلق شنگول، افکار شتابان و هذیانی، اعمال و رفتارهای پرهیجان و افراطی، بی خوابی، رفتارهای متوقعانه و سلطه جویانه و... با هم در طی دوره هایی رخ می دهد. یعنی یک فرد دارای اختلال دو قطبی در طی چند دوره متوالی (که مدت زمان هر دوره حداقل دو هفته است)، هم علائم افسردگی و هم علائم مانیا را تجربه می کند، اما ین دوره ها لزوماً منظم و به ترتیب (مثلاً سه ماه مانیاـ سه ماه افسردگی و الی آخر) نیستند. براساس تعداد دوره های افسردگی و مانیا و نیز شدت علائم در هر دوره، انواع مختلفی از اختلال دو قطبی وجود دارد که تشخیص صحیح آنها توسط روانپزشک یا روانشناس متخصص صورت می گیرد.

به طور دقیق تر یم توان گفت که افراد مبتلا به اختلال دو قطبی در دوره های افسردگی خود از نشانه های زیر رنج می برند:

 

۱. احساس غم: غم برجسته ترین و فراوان ترین نشانه هیجانی در طول دوره افسردگی است و ممکن است بیمار در ساعات زیادی از روز بدون اینکه دلیل خاصی داشته باشد، گریه کند. برخی از افراد افسرده، صبح ها احساس بدتری دارند و با گذشت زمان در روز، این احساس بهتر می شود. اما برخی دیگر عصرها و به هنگام غروب آفتاب احساس غم و ناراحتی فراوانی می کنند.

 

۲. از بین رفتن شادی زندگی: فعالیت هایی که قبلاً موجب احساس خشنودی در فرد می شدند، کند و یکنواخت می شوند. لذت ناشی از تفریحات، سرگرمی، دلبستگی ها و خانواده کاهش می یابد.

۳. عقاید منفی: افراد افسرده نسبت به سایر مردم، عقاید منفی بیشتری نسبت به خود، دیگران و آینده دارند. این افراد عزت نفس کمی دارند و احساس شکست می کنند. احساس می کنند حقیر، بی کفایت و نالایق هستند و به همین دلیل فاقد ویژگی های لازم، برای موفق شدن در زمینه هایی از زندگی خویش هستند که برایشان اهمیت دارد همچنین افراد افسرده نسبت به دیگران و روابط اجتماعی افکار منفی و بدبینانه تری دارند. آنها همچنین نسبت به آینده بدبین بوده و با ناامیدی به آن نگاه می کنند و معتقدند اقدامات آنها در آینده بی حاصل یا محکوم به شکست است.

 

۴. بی انگیزگی: افراد افسرده انگیزه خود را برای انجام کارها (حتی کارها و فعالیت های مورد علاقه) از دست می دهند و مشکل زیادی به خصوص برای شروع کارها دارند. این افراد به تدریج اراده خود را نیز از دست می دهند.

۵. ناتوانی در تصمیم گیری: مشکل در تصمیم گیری نیز نشانه رایج افسردگی است تا جایی که تصمیم گیری می تواند برای یک فرد افسرده بسیار توانکاه و وحشت انگیز باشد. زیرا از نظر وی هر تصمیمی (خواه کوچک، خواه بزرگ) جدی و خیالی است و از آنجایی که در هر کاری احتمال شکست وجود دارد، تصمیم گیری اشتباه می تواند فاجعه آمیز باشد.

۶. احساس گناه: فرد افسرده عموماً به گذشته فکر می کند و هر جا اشتباه یا خطایی (هر چند جزئی) در اعمال یا رفتار خود بیابد، روی آن متمرکز شده و بزرگنمایی می کند.

۷. نشانه های جسمی: شاید موذیانه ترین نشانه افسردگی، تغییرات جسمانی باشد. زمانی که افسردگی وخیم تر می شود تمام لذات زیستی و روانی که زندگی را با ارزش می سازند از بین می روند. از دست دادن اشتها، اختلالات خواب و کاهش میل جنسی از عوارض جانبی افسردگی هستند.

۸. افکار خودکشی: با شدت یافتن افسردگی، افکار مربوط به خودکشی نیز به شکل های مختلف در ذهن این افراد رژه می روند، اما خوشبختانه درصد کمی از این افراد واقعاً خود را می کشند.

۹. اضطراب و نگرانی: بسیار پیش می آید که در حین دوره های افسردگی، بیمار علاوه بر نشانه های افسردگی که در بالا عنوان شد حالت های اضطراب و نگرانی را نیز تجربه کند.

همواره در کنارتان در مسیر ترک اعتیاد هستیم.WWW.TARKETIAD.BLOG.IR